عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



نه همیشه برای عاشق شدن به دنبال باران و بهار و بابونه نباش گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می‌رسی که ماه را بر لبانت می‌نشاند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ★شب بارانی★ و آدرس ashke-asemaan90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 259
بازدید کل : 23932
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 264
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


عزیزانم به36 زبان دنیـــــــــــا وبلاگ ❤شب بارانی❤ رو بخونید ... ...
....

جاوا اسكریپت

...

 ....... .....

آمار مطالب

:: کل مطالب : 103
:: کل نظرات : 264

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 10
:: باردید دیروز : 3
:: بازدید هفته : 37
:: بازدید ماه : 259
:: بازدید سال : 1194
:: بازدید کلی : 23932

RSS

Powered By
loxblog.Com

وصیت نامه ...
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 ساعت 15:50 | بازدید : 654 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد

و

در طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب

خاکستر شد

دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه

دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم

چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند

همیشه چشم انتظار بودم

صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا

بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد .

مرا در آفتاب

 

 

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد

 

دیدی آخر من را لمس کردی ؟ ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
احساس
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 ساعت 15:47 | بازدید : 769 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

دیـــــــروز دمــــــ از احساســـــــ می زدنـــــــد

کسانیــــــــــ که امـــــــروز . . .

در آغوشــــــ دیــــگری غلتـــــــــــ می زننـــــد


|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 ساعت 15:41 | بازدید : 646 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

تو را نمیدانم.


ولی من


حرف آخرم را با بغض خوردم...

چنـــد وقتیست


هـــر چـــه می گـــردم


هیـــچ حرفـــی بهـــتر از ســـکوت پیـــدا نمی کنـــم...


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
باران اردیبهشت
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ساعت 18:8 | بازدید : 834 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

 

 

تق تق تق...با فاصله و بعد، تند و تندتر شعر باران بر کولر...حجم آهنین زنگ زده ی بام، ..." داروگ، کی می رسد باران؟ " ...

 

باران اردیبهشت آمده از ابرهای فروردین...در غم انگیز ترین چهارشنبه ی تعطیل...

 

فنجای چای داغ، روی رف پنجره، به زیر باران اردیبهشت... و من، از نهایت دوزخ، در حسرت بهشت...

 

شهر رعد می زند، پرنده ی کتاب پر می زند، ساعت ها پراکنده می شوند و باز،... صورت تو اندیشه می شود... شراب، شراب، و اندوه، چون حجم سیالی غلیظ، رسوب می کند....اتاق من اینجاست،  کنار صورت تو، دست من اینجاست کنار طعم تو... دوستم بدار...

 

تاریک و تاریکتر ابرهای بی حوصله از آن بالا چهارشنبه ی شهر را تماشایند ... چتر من نیست...خیابان را آب گرفته...مادری در خیابان، خیس و چالاک می دود...از کنار پرده پنجره ی ساختمان قدیمی، مرگ در هیبت پیرزنی فرتوت با دستهای چروک و شمعدانی های همیشگی، خیابان را نگاه می کند...

 

چهارشنبه  را آب خواهد برد... اگر ابرهای آمده، خیال فردای دورهای دیگر را نداشته باشند...

   

کسی نام مراصدا کرد؟ یا تکه ای از سیمان دیوار فرو ریخت؟ سقوط طبله ی سیمان به زیر باران اردیبهشت در محزونترین چهارشنبه ی سال، طنین آوای نام مرا داشت...


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
حال و هوای بارانی...
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ساعت 17:59 | بازدید : 704 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )


باران که می آید ...

دوباره دلم الکی الکی عاشق می شود ...

 

عاشق پیاده روی در خیابان های شهر...

 

عاشق دید زدن ویترین مغازه هایِ نوشت افزار فروشی...

 

عاشق کوچه بن بست هایی که هنوز خانه هایشان کاه گِلی است و باران که می خورد طعم و بوی عشق می دهند...

عاشق مزه مزه کردن زندگی وقتی که می دانم دارد لحظه به لحظه تمام می شود...

 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
دنياي وارونه
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:14 | بازدید : 700 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

داری میری بدون من ولی باز

بدون شب,گریه هامو میشه هم راز

شب یلدای بی پایان و آغاز

شب یلدای بی پایان و آغاز

نگاکن چی به روز من اوردی

منو با رفتنت دیوونه کردی

کدوم ویرونه رو باید بگردم؟

تو دنیای منو ویرونه کردی

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

از احساسم تو دل نکن

چقددوری از عشق من

میشه چیزی بگی به جای رفتن؟

 


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
فرصت زندگي
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:12 | بازدید : 1233 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

فرصت زندگی داری بخاطرم خطر نکن به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن

حیفه بمونی با غم عشق من بی خانمون به شعله ها نگاه بکن منم یه شمع نیمه جون

*میشناسمت ای خوب من وابسته ای مثل خودم من نمیخوام درگیر این دردی بشی که من شدم*

همینقدو بهت بگم خسته و وامونده شدم تقدیر بی وفا میگه مهمون ناخونده شدم

اینکه بهت میگم برو خیال نکن که راحته بدون که بعد رفتنت دلم فکر شکایته

نگاه بی تفاوتم ترسیه از برگشتنت خواستم بیفته از سرت عادت دلتنگ شدنت

*میشناسمت ای خوب من وابسته ای مثل خودم من نمیخوام درگیر این دردی بشی که من شدم*

همینقدو بهت بگم خسته و وامونده شدم تقدیر بی وفا میگه مهمون ناخونده شدم

فرصت زندگی داری بخاطرم خطر نکن به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن

سخته گذشتن از همون عشقی که پوچ و خالی نیست با سرنوشت چی میشه کرد وقتی دیگه مجالی نیست


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
سردرگم ...من نمیتونم بخندم دست خودم نیس
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:6 | بازدید : 1086 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

من نمیتونم بخندم دست خودم نیس

 

واسه دیدنت یه لحظه ام دل تو دلم نیس

 

هنوز از یادم نرفته مهربونیات و کارات

 

مگه توبه من نگفتی میخوامت با نگاهات

 

باورش برام عجیبه که شنیدم تنها نیسی

 

داری از اون ور دنیا موج منفی میفرستی

 

باورش برام عجیبه که میگن منونمیخوای

 

که دیگه مثل قدیما سرنمیزنی نمیایی

 

شاید اشتباه من بود که ازت فرشته ساختم

 

پای دوست داشتن تو من همه زندگیمو باختم

 

شاید اشتباه من که ازت فرشته ساختم

 

پای دوست داشتن تومن همه زندگیمو باختم

 


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
خیلی دلم گیره...
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:1 | بازدید : 1065 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

شال و کلاه کن اسمون خیسه ،
چترتو وا کن گریه بارونه
حال و هوای برق ریزون چشمات
پاییزم نمیدونه ...

پروانه وقتی که میسوختن
تقدیرتو دوختن به تقدیرم
هر وقت دلت میگیره میسوزم،
هر وقت دلت میسوزه میمیرم !


محبوب من چشمات به من میگن،
روز جدایی خیلی نزدیکـــــــه،
میری نمیدونی که دور از تو ..
دنیام چقدر غمگینو تاریکه!

دنیای من تاریک و غمگینه،
بار جدایی خیلی سنگینه..
هر کس که از حالم خبر داره،
از شونه هام این بارو برداره!

خیلی دلم گیره، خیلی گرفتارم،


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
خیلی دلم ازت پره
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 16:57 | بازدید : 893 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

و من برگ بودم كه توفان گرفت و ديدم كه اين قصه پايان گرفت
بهار تو آمد به ديدار من و آخر مرا از زمستان گرفت
كوير تنت را به باران زدند تن آسمان از عطش جان گرفت
تو مي رفتي و چشم من چشمه بود و من خيس بودم كه باران گرفت
عجب بارشي بود بر جان من كه چون رودي از عشق جريان گرفت
هواي تو بود و خيال تو بود كه دست مرا در خيابان گرفت
حقيقت همين است اي نازنين كه چشمت غزل داد و ايمان گرفت
تو و كوچه و آن زمستان سرد و من برگ بودم كه توفان گرفت

پای تو نشستم/ببین که اخرش چی شد

آرزوهای قشنگم /واسه تو سهم کی شد؟

دلمو شکستی و رفتی پیِ کاره خودت

اینا تقصیرِ توئه / اون دلِ بیمارِ خودت

دلِ بیمارِ خودت

خیلی دلم ازت پره / بدجوری از تو دلخوره

یه روز تلافی میکنه / دل از دلِ تو میبره

قلبمُ پس فرستادی / خوب خودتو نشون دادی

من خودمم خسته شدم / پاشو برو ، تو آزادی

میدونستم ، مزه ی عشقم دلتُ میزنه

دلِ تو یه تیکه سنگِ خوب محالِ بشکنه

تورو دستِ کم گرفتم / که این شد آخرش

هنوزم خاطرت اینجاست / بیا بردار ببرش

بیا بردار ببرش

خیلی دلم ازت پره / بدجوری از تو دلخوره

یه روز تلافی میکنه / دل از دلِ تو میبره

قلبمُ پس فرستادی / خوب خودتو نشون دادی

من خودمم خسته شدم / پاشو برو ، تو آزادی

 


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
غــــــــــــــــــروب
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ساعت 11:2 | بازدید : 824 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

تنگه غروبا هر نفس دلم ميگيره به خدا     قسم به لحظه هاي پاك غروب ميشم تنهاو زار

 

دلتنگي وماتم من سهم جدايي از خداست    كاش ميتونستم يه دفعه برم پيشش بي انتظار

قصه ي تلخ حسرت و كي ميدونه چي به چيه     حكايت قلب يخي دنياي بي همنفسه

كاشكي كه دستم مي رسيد به دامن لطف خدا     تا من ميچيدم يكمي از پاكي وصفات خدا

اما همش با يه نفس تو غصه ها پا ميذارم           وقتي ميگم كمك خدا.ياد تو ازياد ميبرم

اينا همش دليلشون اراده ي بي عمله               خوب ميدونم خداي من عاشق بي عمل بده

پس تو كمك كن اين دفعه رو غصه ها پا بزارم        سهم دلم جدايي نيست بزاربهت من برسم

ازت ميخوام جام نزاري تو لحظه هاي انتظار          تو لحظه هاي تلخ غم.جدايي ها يا غصه ها

خدايا مهربوني كن اين دلو تا بهشت ببر              رهاش نكن تو التهاب.سپردمش دست خودت

غصه هامو يادم ميره وقتي كه من به يادتم          خدايا ياد خودتو از توي لحظه هام نبر


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
متن عاشقانه
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ساعت 10:35 | بازدید : 802 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

من بودم ، تو و یک عالمه حرف

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !

کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد

.

عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم

و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت”

.

تمام مزرعه کافر صدایش می زدند

گل آفتابگردان کوچکی که عاشق باران شده بود

.

تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است

اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !

.

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

من به آن محتاجم !

.

طلوع کن از سرزمین رویاهایم ای ستاره ی شب های تاریکم ! آسمان دلم را منتظر مگذار

.

بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد ، من تو را در قلبم دارم نه در دنیا

.

دل اگر بستی ، محکم نبند ، مراقب باش گره کور نزنی ، او میرود ، تو میمانی و یک گره کور

.

من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم / نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی / چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی / نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی

.

دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !

.

گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند

.

ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه ، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست

.

با یک گل هم “بهار” می شود ، اگر در دلمان جوانه بزند !

.

حلقه ی دستانت که بر کمرم میزنی ، زیباترین اسارت زندگی من است !

.

بیچاره عروسک دلش میخواست زارزار بگرید ، اما خنده را بر لبانش دوخته بودند !

.

در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی !

.

صبر کن ، برگرد ، چمدان هایمان اشتباه شده است ، دلم را به جای خاطراتت بردی !

.

تا تویی در خاطرم ، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام

.

سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند / هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست

.

همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس / مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس / گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام / آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس

.

کاش دستانم آنقدر بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کام تو بچرخانم

.

نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام ، یک صحرا گذشته است !

.

گاهی به آسمان نگاه کن ، شاید کبوتری خسته به آشیانه ی دلت محتاج باشد

.

بهاران من ، طوفان ها در رقص عظیم تو به شکوهمندی نیلبکی می نوازند ، و ترانه ی رگ هایت آفتابی همیشگیست

.

دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام

.

گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا / ماه من ، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست

.

تک گلی هستی تا عرش میخواهم تو را / گرچه کم میبینمت ، بسیار میخواهم تو را

.

خداوندا دوستانی دارم که روزگار ، فرصت دیدارشان را کمتر نصیبم میگرداند ، اما تو خود میدانی که یادشان در دلم جاوید است ، دوستانی که رسمشان معرفت ، کردارشان جلای روی و یادشان صفای دل است ، پس آنگاه که دست نیاز سوی تو بر می آورند ، پر کن دستشان را از آنچه که در مرام خدایی توست


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
جای خالی منو روزی حس میکنی
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 16:45 | بازدید : 871 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

http://gooderion.persiangig.com/Najva/Image/%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7%20%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7%20%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%D9%87%20%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg

 

 

 

گمان میکنم

هر انسانی

روزی،

جای خالی دوست را حس خواهد کرد؛

شاید روزی که

تنها

کفش‌های خالی اش مانده باشد


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
بی تو میمیرم
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 16:43 | بازدید : 795 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

 

 

 

شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود با خودم عهد بستم بار دیگر که تورا دیدم ... بگویم از تو دلگیرم ولی باز تو را دیدم و گفتم :

 بی تو میمیرم


|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
بارونو دوست دارم
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 12:32 | بازدید : 966 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

بارونو دوست دارم هنوز

چون تو رو یادم میاره
حس میکنم پیش منی
وقتی که بارون میباره

بارونو دوست دارم هنوز
بدون چتر و سرپناه
وقتی که حرفای دلم
جا میگیرند توی یه آهشونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون
حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون

بارونو دوست داشتی یه روز
تو خلوت پیاده رو
پرسه پاییزی ما
مرداد داغ دست تو

بارونو دوست داشتی یه روز
عزیز هم پرسه ی من
بیا دوباره پا به پام
تو کوچه ها قدم بزن

شونه به شونه میرفتیم
من و تو تو جشن بارون حالا تو نیستی و خیسه
چشمای من و خیابون




|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
فراموش نشد
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 12:16 | بازدید : 968 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

 

غریبه بود اشنا شد … عادت شد …عشق شد …

هستی شد …روزگار شد …


 

خسته شد… بی وفا شد …دور شد…بی گانه شد …

 

دنيام نابود شد...

فراموش نشد

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
بزن باران،بزن باران
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 11:59 | بازدید : 882 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

باران که آمد به یاد چشمانم افتادم


چشمانی که روزها و شبها بارانی بود


ولی این باران کجا و آن باران کجا


این باران شاد است و باران چشمانم ناشاد


این باران طراوت دارد و باران چشمانم شکایت


این باران دوای زخم است و باران چشمانم ترشح زخم ...

 

بزن باران،بزن باران


بشور این مغز ِآلوده


ز فکر پوچ و بی ارزش


بکن آن را تو آسوده


بزن باران،بزن باران


تو براین قلب ِپر کینه


ز زنگار و سیاهی ها


بکن پاک این دل و سینه


بزن باران،بزن باران


بر این چشمان ِپر اَشکم


برم از یاد و از خاطر


رفیقان را در این ماتم


بزن باران،بزن باران


که اصغرها شدند تشنه


گلوی ِخسته شان مهمان


به تیر و خنجر و دشنه


بزن باران،بزن باران


تو بشکن سد ِظلمت را


بشور از دشت ِآلاله


سراب ِظلم و ذلت را


بزن باران،بزن باران


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
رفت و برنگشت
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391 ساعت 11:48 | بازدید : 924 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

اونی که گفتم نرو گفت نمیشه

 

دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه

 

وقتی میخواست بره اون منو صدا کرد

 

واستاد و تو چشام خوب نگا کرد

 

گفت میدونی خودت برام عزیزی

 

این اشکارم بهتره که نریزی

 

مجبورم برم که سفر چاره ی کارمه

 

یاد اون خاطرات مرحم دل پارمه

 

تقدیر ما از اولم همین بود

 

یکی تو آسمون اونیکی زمین بود

 

تو تقدیر ما هر چی حیرونیه

 

مال خطوط روی پیشونیه

 

شاید اگه دائم بودی کنارم

 

یه روز می دیدی که دوست ندارم

 

می خوام برم و تا ابد بمونم

 

سخته برای هر دو مون میدونم

 

آره گفتی کسی که میشه ستاره

 

هیچ چاره ای به جز سفر نداره

 

گریه نکن گریه هاتو نگه دار

 

لازم میشه گریه وقت دیدار

 

خودم میرم عکسام ولی تو قابه

 

میشنوه حرف اما بی جوابه

 

بارون که بارید برو زیر بارون

 

به یاد دیدار اون روزامون

 

تو چمدونم پر عطر یاسه

 

چشام با چشای تو در تماسه

 

رفتن من اسب سرنوشته

 

همونی که رو پیشونیمون نوشته

 

فکر نکن دوری و اینجا نیستی

 

قلب من اونجاست و تنها نیستی

 

منتظر شعرا و نامه هاتم

 

هر جا میری، بدون منم باهاتم

 

غصه نخور زندگی رنگارنگه

 

یه وقتایی دور شدنم قشنگه

 

دیگه سفارش نمیکنم عزیزم

 

نزار منم اینجوری اشک بریزم

 

شاید یه روزی به هم رسیدیم

 

همدیگرو شاید یه جایی دیدیم

 

مراقب گلدون اطلسی باش

 

یه وقتایی منتظر کسی باش

 

کسی که چشاش یه کمی روشنه

 

شاید یه قدری هم شبیه منه

 

دیگه باید برم خیلی دیره

 

فقط نزار خاطرمون بمیره

 

با خدافظی منو در به در کرد

 

اشکامو دید و بعدش سفر کرد

 


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
میدونم رفتن تو توی تقدیر منه
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 ساعت 20:53 | بازدید : 947 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

می دونم دست تو نیست رفتن و پر زدنت


آخه اگه با تو بود من بودم همسفرت


 

می دونم رفتن تو توی تقدیر منه


گریه های بی صدا سهم فردای منه


 
 

می دونم مال منه همه ی جدایی ها


همه ی غم های دنیا همه ی تنهایی ها


 
 

می دونی اشکای من مث بارون می بارن


آخه تو که نباشی دیگه مانع ندارن


http://fc02.deviantart.com/fs7/i/2005/270/1/7/The_ways_of_love_by_Pavlova.jpg




 


|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
از عشق میشود همه چی ساخت
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 ساعت 20:45 | بازدید : 964 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

می شود از عشق یک حادثه ساخت

می شود از عشق یک بازیچه ساخت

می شود از عشق یک آینه ساخت

می شود از عشق یک تجربه ساخت

می شود با عشق گرم و آتشین

سقفی از امید بر آینده ساخت

لیک با عشق چنین دیوانه وار

کی شود قلب تو را دیوانه ساخت



|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
حقم بود هرچه آمد بر سرم
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 ساعت 20:43 | بازدید : 964 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

 

هر چه بر من گذشت حقم بود
من از این بیشتر سزاوارم
 تو گناهی نداری
 ای زیبا 
tمرگ بر من كه دوستت دارم


http://s2.picofile.com/file/7229193117/88431.jpg

آدما وقتی شادن

 

 

دوستاشونو فراموش میکنن

 

 

خوشحالم که تو شادی ...

 


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
کاش میشد سرنوشت و از سر نوشت
یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 ساعت 14:26 | بازدید : 902 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

del ava_73.jpg

...دلی در عشق چون پروانه دارم ...

 

...زدرد سوختن پروا ندارم...

 

...نه لایق بر بساط خانقاهم...

 

...نه میل مسجد و میخانه دارم...

 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تا که بودیم نبود کسی
یک شنبه 3 ارديبهشت 1391 ساعت 14:22 | بازدید : 970 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

ffff (90).jpg

توکه امدی از موی اوچه خبر به من از سوی او....

 

تاکه بودیم نبودیم کسیکشت ماراغم بی هم نفسی

 

تاکه رفتیم همه یار شدندخفته ایم و همه بیدارشدند

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
دلم بی تو تنگه
جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت 1:55 | بازدید : 1113 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
جاده
جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت 1:46 | بازدید : 1162 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

از وقتی که تــو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ

گذشته هم هیچ وقت نگذشت


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5